برخی از مطالعات انجام شده در بازارهای مالی نشان میدهد، میانگین بازدهی سهام ارزشی ، سهامی با نسبت بالای ارزش دفتری به بازار) در مقایسه با سهام رشدی( سهامی با نسبت پایین ارزش دفتری به بازار بالاتر است. توجیه دلیل تفاوت بازدهی دو سهم فوق، عنوان کردند که بازده سهام اغلب به دو بخش جداگانه یعنی بازده نقدی ناشی از تقسیم سود و بازده ناشی از سود سرمایهای قابل تجزیه است.
آنها به تجزیه بازده ناشی از سود سرمایه ای به دو بخش جداگانه یعنی نرخ رشد ارزش دفتری و نرخ رشد ارزش بازار به دفتری به این نتیجه دست یافتند که بعد از شناسایی یک سهم به عنوان سهام ارزشی، نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (به واسطه ی نگهداری و حفظ سود) تقریباً صفر است. بنابراین وجود نرخ بالای بازدهی ناشی از سود سرمایهای تقریباً بهطور کامل ناشی از رشد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری است. از سوی دیگر بعد از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، متوسط نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن کاهش یافته و در عوض نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام افزایش مییابد
مطلب دیگر که در این مطالعات قابل توجه به نظر میرسد، مسئله تعدیل و همگرایی نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را بعد از تشکیل پرتفوهای رشدی و ارزشی است. فاما و فرنچ ادعا نمودند، هیچ سهمی برای همیشه بهعنوان یک سهم رشدی یا ارزشی باقی نمیماند. بنابراین بهطور منطقی این انتظار وجود دارد که تحت تأثیر عوامل بازار و وجود شرایط رقابتی بین شرکتها، بازده سهام رشدی و ارزشی در طول زمان به هم نزدیک شود.
این در حالی است که برخی دیگر از مطالعات در انتقاد به نظر گفته شده، مدعی هستند که صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، از شرایط خاص نمونه در بازار سرمایه آمریکا نشئت میگیرند و نمیتوان این الگوهارا در خارج از بازار سرمایه آمریکا مشاهده کرد در عین حال پارهای از پژوهشهای انجام شده در بازار سرمایه ایران نیز نشان میدهد، برخلاف نتایج مطالعات فاما و فرنچ، سهام رشدی از متوسط بازدهی بالاتری در مقایسه با سهام ارزشی برخوردار بوده اند. بر همین اساس در این پژوهش هدف اصلی بررسی وجود رابطه بین نسبت ارزش بازار به دفتری و بازده کل، بازده ناشی از سود سرمایهای و بازده نقدی در دو نوع سهم ارزشی و رشدی و مطالعه روند بازدهی دو نوع سهم مزبور در طول زمان است.
مدل سه عاملی به منظور توجیه میانگین بازدهی سهام به صورت تک سهم یا سبد سهام پیشبینی میکند که بازدهی مورد انتظار یک سبد سهام پس ازکسر نرخ بازدهی بدون ریسک به وسیله ی حساسیت بازدهی سبد سهام نسبت به سه عامل زیر توجیه میشود:
بر این اساس، مدل سه عاملی ، اختلاف بین بازده مورد انتظار ازیک پرتفوی و بازده بدون ریسک را میتوان به سه عامل یادشده نسبت داد.
بازدهی مورد انتظار یک سبد سهام پس از کسر نرخ بازده بدون ریسک بهوسیلهی سه صرف بازار، اندازه و ارزش توجیه میشود. به اعتقاد فاما و فرنچ، مدل سه عاملی قادر است اکثر استثناهای تجربی مطرح در ادبیات قیمتگذاری داراییهای سرمایهای را تبیین کند.
بعد از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، متوسط نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن کاهش یافته و در عوض نرخ رشد ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام افزایش مییابد. سؤالی که اینجا میتواند مطرح شود این است که به چه دلیل بعد از شناسایی یک سهم به عنوان سهم ارزشی، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری آن افزایش یافته و پس از شناسایی یک سهم بهعنوان سهم رشدی، نسبت مزبور کاهش مییابد؟
پاسخی که فاما و فرنچ به این سؤال میدهند این است که مؤسسات رشدی گرایش به سودآوری بالا و رشد سریع دارند، در حالیکه مؤسسات ارزشی از سودآوری و نرخ رشد پایینتری بر خوردارند. ترکیب سودآوری و رشد بالا با نرخ بازده مورد انتظار پایین موجب بالا برای سهام رشدی میشود. این در حالی (P/B) ایجاد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری P/B است که ترکیب سودآوری و رشد پایین با نرخ بازده مورد انتظار بالا به ایجاد نسبت پایین برای سهام ارزشی می انجامد. اما وجود شرایط رقابتی بین مؤسسات، باعث تحلیل پرتفوهای P/B سودآوری بالای سهام رشدی شده و این رویکرد باعث میشود که نسبت رشدی در سالهای بعد از شکلگیری آن روندی نزولی داشته باشد. برعکس نسبت مزبور در پرتفوی ارزشی در سنوات بعد از تشکیل آن میل به افزایش دارد. بهعبارت دیگر تجدید ساختار سهام ارزشی به بهبود سودآوری آن منجر شده و این موضوع به نوبهی خود موجبات کاهش نرخ سود مورد انتظار بازار را فراهم می نماید.
فاما و فرنچ تعدیل نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام را که بعد از نامیدند. همگرایی باعث آن « همگرایی » تشکیل پرتفوی رشدی و ارزشی ایجاد میشد میشود هیچ سهمی برای همیشه بهعنوان یک سهم رشدی یا ارزشی باقی نماند. با وجود آنکه رشد ارزش دفتری سهام تا حد زیادی معلول سیاستهای تقسیم سود واحد تجاری است اما در عین حال آن به عواملی از قبیل سودآوری و فرصتهای رشد مؤسسه نیز بستگی دارد.
رفتارگرایانی عنوان میکنند، صرف ناشی ازنسبت رزش دفتری به قیمت بازار اگرچه ممکن است حقیقت داشته باشد اما عقلایی بهنظر نمی رسد. به اعتقاد این اندیشمندان، صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار نتیجه واکنش بیش از اندازه سرمایه گذاران است که سهام ارزشی را کمتر از واقع و سهام در حال رشد را بیشتر از واقع ارزش گذاری میکنند.
دلیل اصلی شکلگیری صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار بالاتر نتیجه توجه غیرعقلایی سرمایهگذاران به نرخ رشد گذشته شرکت است؛ به این معنی که سر مایهگذاران درباره شرکتهایی که در گذشته عملکرد خوب از خود به یادگار گذاشتهاند، خوشبین و درباره شرکتهایی که در گذشته عملکرد بد به جا گذاشته اند، بدبین هستند.
رفتارگرایان ادعا میکنند، سرمایهگذاران هرگز قادر بر درک مفهوم همگرایی نیستند. به نظر آنان سرمایه گذاران همواره از کاهش نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام رشدی (همگرایی منفی) و افزایش نسبت مزبور در رابطه با سهام ارزشی (همگرایی مثبت) شگفت زده اند. این الگوها، به ویژه صرف ناشی از نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، از شرایط خاص نمونه در بازار سرمایه آمریکا نشأت میگیرند و نمیتوان این الگوهارا در خارج از بازار سرمایه آمریکا مشاهده کرد.
شرکتهای رشدی در مقایسه با شرکتهای ارزشی بازده بالاتری داشته اند. همچنین نتایج بیانگر بالا بودن بازده شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک است. نتیجه دوم اینکه عامل اندازه شرکتها برای تشخیص سهام رشدی و ارزشی از یکدیگر، مناسب نیست و رابطه معناداری بین اندازه شرکت با سهام رشدی و ارزشی وجود ندارد
شاخصهای بورس در واقع معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف، ارزیابی و حتی با کمک روشهای نموداری روند آینده بورس را پیشبینی کرد.بنابراین طبیعتا با توجه به نقش بسیار مهمی که شاخصهای بورس، در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکنند، نوسانات شاخصها نیز برای سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. شاخصهای بورس، انواع مختلفی دارند که هر کدام، وضعیت بورس را از جنبه خاصی نشان میدهد، بنابراین سرمایهگذاران در تحلیل شاخصهای بورس باید به کارکرد هر شاخص توجه کافی داشته باشند.
بارها دیده شده که معاملات بلوکی روی تابلو اصلی در سهام شاخص ساز منجر به جهتدهی شاخص کل شده است، از این جهت نمیتوان با مشاهده وضعیت شاخص کل به وضعیت کلی بازار پیبرد. به همین دلیل از سال ۱۳۹۳ شاخص هم وزن در اختیار فعالان بازار سرمایه قرار گرفته است، افراد میتوانند با استفاده از آن با دقت بیشتری نسبت به ورود و خروج نقدینگی و وضعیت کلی بازار تصمیم گیری کنند. برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه اعتقاد دارند شاخص کل معیار مناسبی برای ارزیابی شرکتهای بورسی و نشان دهندۀ برآیند عمومی تغییرات بازار سهام نیست. ب طوری که شاهد آن هستیم بازار سهام در وضعیت کاهشی است، اما با افزایش قیمت یک سهم بزرگ شاخص سبز می شود!
برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه کمپین "جایگزینی شاخص هم وزن به جای شاخص کل"را تشکیل دادهاند و خواستار این هستند که اطلاعات تاریخی شاخص هم وزن به روزرسانی شود شاخص هم وزن نشانگر دقیقتری برای تغییرات بازار سهام است باید به عنوان شاخص اصلی بازار در نظر گرفته شود.
شاخص هم وزن از تاریخ 5 اسفند 93 توسط سایت مدیریت فناوری بورس در دسترس کاربران قرار گرفته است. این شاخص پس از درخواست فعالان بازار سرمایه مبنی بر واقعی نبودن شاخص کل طراحی و محاسبه شد. در این شاخص کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند. در واقع 5 درصد نوسان مثبت یک شرکت کوچک به اندازه 5 درصد نوسان مثبت بزرگترین شرکت بورس در این شاخص تاثیرگذار است.
در واقع در شاخص کل هم وزن شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است.
شاخص قیمت نیز یکی از اصلیترین شاخصهای بورس است. این شاخص بیانگر روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است و برخلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها در این شاخص لحاظ نمیشود. مثلا اگر شاخص قیمت بورس در مدت یکسال ۲۰ درصد رشد داشته باشد، به این معنی است که سطح عمومی قیمتها در بورس نسبت به یکسال گذشته به طور متوسط ۲۰درصد رشد داشته است. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل این است که در شاخص قیمت، فقط قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد محاسبه قرار میگیرد، در صورتی که در شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها هم در محاسبه شاخص لحاظ میشود. در این شاخص نیز مثل شاخص کل، وزن شرکتها در تاثیر آنها بر شاخص قیمت اهمیت دارد، یعنی هرچه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص قیمت نیز بیشتر است.
پیش از آنکه درباره «شاخص سهام آزاد شناور» توضیح دهیم، لازم است مفهوم «سهام شناور آزاد» را مرور کنیم. سهام شناور آزاد(Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میشود که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام هستند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشد. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت کنند. برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران، بررسی و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاه مدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ کنند. به عنوان مثال سهام شناور آزاد شرکتهای مخابرات ایران و فولاد مبارکه به ترتیب برابر با پنج درصد و ۲۴درصد است.
شائبهای که همواره از دستوری شدن بازار و بهره برداریهای خاص شاخص کل وجود دارد این است که معاملات هماهنگ شده بلوکی در سهامی که بزرگ بوده و بیشترین تاثیر را در شاخص کل دارد باعث میشود تا کلیت بازار بصورت تصنعی مثبت گزارش شود به طوری که در شاخص هم وزن این امکان وجود ندارد تنها با معاملات مثبت تعدادی سهام انگشت شمار کلیت بازار مثبت ارزیابی می گردد.
با همه این موارد شاید پیشنهادی که بیشتر مورد توجه اهالی بازار بوده است قرار گرفتن شاخص هم وزن بعنوان شاخص اصلی ارزیابی بازار و شاخص کل بعنوان شاخص جانبی باشد.
شاخص هم وزن پس از رونمایی با 10 هزار واحد در میانهی اسفند 93 توانسته تا به امروز نزدیک به 77 درصد رشد داشته است و به رقم 17700 واحد برسد به طوری که در مدت مشابه همان سال شاخص کل تنها 29 درصد افزایش را ثبت کرده است.
به نظر میرسد با توجه به اینکه از رونمایی شاخص هم وزن بیش از دو سال و 6 ماه میگذرد، داده و اطلاعات کافی جهت تحلیل پذیر بودن این شاخص فراهم گردیده است با توجه به این موضوع فرصت مناسبی ایجاد شده تا سازمان بورس با این تغییر مختصر نسبت به تمامی حواشی پیرامون بلوکزنی و شاخص سازی پایان دهد. علاوه بر این نگاه بیرونی به بازار نیز واقعیتر شده و اینگونه استنباط نمیگردد که سرمایهگذاران در بورس همگام با شاخص کل بایستی بازدهی کسب کنند.
در این دو سال روزهای منفی فراوانی در بازار سرمایه تجربه و شاهد بودهایم، حتی تا 70 درصد نمادها معاملات منفی را سپری میکردند اما شاخص کل با نوسان مثبت به کار خود پایان داده بود و همچنین برعکس این موضوع نیز صادق است. به گونهای که اکثر نمادهای بازار معاملات مثبت را تجربه کردهاند اما شاخص عددی منفی را نمایش می داد. این تناقضات از هر دو سو باعث تاثیرات روانی منفی بر ذهن معامله گران شده و خصوصاً در روزهای منفی بازار ناراحتی آنان را دوچندان میکند چه بسا منجر به عدم تمرکز و اخذ تصمیمات اشتباه در معاملات افراد گردد.
امیدوارم مسئولان ذی ربط در راستای استاندارد شدن قوانین بازار سرمایه رفتن به سوی پیاده سازی سازوکار بین المللی در نهاد های مالی این تغییرات نه چندان دشوار را به زودی اعمال کرده و گامی مثبت در جهت بهبود شرایط بازار سرمایه بردارند.
انتخاب سهم مناسب همواره به عنوان یکی از دغدغه های سرمایه گذاران مطرح بوده است و عموم سرمایه گذارن به هنگام ورود به بازار سرمایه با این مشکل مواجه می باشند و همواره به دنبال راهکارهای مناسب برای انتخاب و خرید یک سهم در قیمت مناسب می باشند. به طور کلی هر سرمایه گذاری در تحلیل و انتخاب یک سهم مناسب برای خرید باید یک سری فاکتورها و مولفه هایی را مد نظر قرار دهد که غالب سرمایه گذاران به آن توجهی ندارند. موضوعاتی که ممکن است برای هر سرمایه گذاری بدیهی باشد ولی به وقت عمل هیچگاه از آن استفاده نمی شود که این به مرور زمان به صورت عادت درآمده و به عنوان یک نقطه ضعف برای سرمایه گذار محسوب می شود.
باید توجه داشت که هیچ سیستم خطاناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این اصل بدان معنا نیست که نمیتوان از طریق بازار سرمایه ثروت خود را افزایش دهید. در زیر استراتژی های انتخاب سهم را مورد بررسی قرار می دهیم:
تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارشها مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطه است. هنگامیکه این تحلیل در بازارهای فیوچر و فارکس به کار میرود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت است. وقتی سهام، قراردادهای آتی یا ارز مورد تحلیل بنیادین قرار میگیرد دو رویکرد اساسی وجود دارد: تحلیل پایین به بالا و تحلیل بالا به پایین. این عبارات جهت تمیز دادن چنین تحلیلهایی از سایر تحلیلهای سرمایهگذاری نظیر تحلیلهای کمی و تکنیکی است. تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات و دادههای گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام میپذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد.
۱- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
۲- برآورد عملکرد تجاری
۳- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
در تحلیل بنیادین اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شدهاست. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیش بینی بازار میپردازد. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. پایه نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانگیرتر است و معمولاً همراه با جمعآوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن میگردد.
این تحلیل که گاها بخشی از تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود شامل نگاه کلی و ذهنیتری بر جنبههای کیفی شرکت میباشد. عوامل کیفی مورد بررسی شامل: مدیریت، فعالیت شرکت و چگونگی کسب درآمد، صنعت و رقابت می باشد.
این استراتژی در واقع انتخاب سهم هایی است که زیر ارزش ذاتی خود در بازار معامله میشوند. یک سرمایهگذار ارزشی به دنبال سهمهایی با شرایط بنیادی قوی است که به نسبت شرایط سهم در بازار ارزان به فروش میرسد و در این راستا عواملی مانند سود هر سهم، سود نقدی، ارزش دفتری و جریان نقد را زیر نظر دارد
در این استراتژی سرمایهگذار به دنبال سهام رشدی یا سهامی است که به اعتقاد او از پتانسیل باالیی برای رشد در آینده برخوردار است. در بیشتر اوقات سهام رشدی به سهامی اطالق می گردد که در مقایسه با صنعت و یا کل بازار رشد بالاتری را در EPS خود تجربه نماید.
سرمایه گذاری دربازار سهام نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس میزان سرمایه، دوره سرمایه گذاری، بازده انتظاری و ریسک پذیری سرمایه گذار است. اولین گام در اجرای استراتژی مذکور شناسایی سهام شرکتها با استفاده از روش های حرفه ای تجزیه و تحلیل مالی و اقتصادی است. با وجود پیچیدگی این روش ها، معیارهای معینی برای بررسی اولیه سهام شرکت ها وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می گردد
اولین گام سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، انتخاب صنعتی است که با توجه به تحوالت کالن اقتصاد داخلی و بین المللی دارای بیشترین پتانسیل رشد است. میزان رقابت و یا انحصاری بودن، سهولت ورود رقبای جدید، دسترسی به مواد اولیه و بازار محصول از جمله مواردی هستند که سودآوری شرکت ها در هر صنعت را تحت تأثیر قرار می دهند. در انتخاب صنعت باید به نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای آن صنعت توجه داشت.
مبلغ سود خالص در صورت سود و زیان الزامأ بیانگر همان میزان نقدینگی در شرکت نیست. وضعیت نقدینگی شرکت در »صورت جریان وجوه نقد« منعکس می شود. این صورت مالی منابع و مصارف وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی شرکت را نشان می دهد که تغییرات وجوه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی از اهمیت ویژه برخوردار است. مقایسه مانده وجوه نقد در پایان دوره با سود خالص اعالمی در همان دوره توانایی شرکت در پرداخت سود تقسیمی پیشنهادی را مشخص میکند.
سودآوری در هر دوره مالی در »صورت سود و زیان« شرکت و با رقم سود خالص نمایش داده میشود که شامل دو بخش سود عملیاتی و غیر عملیاتی است. بخش عملیاتی شامل، ً درآمدها و هزینه هاییست که مستقیما با عملیات شرکت در ارتباط هستند. سود خالص بیشتر یعنی جذب باالتر، اما بهتر است به هماهنگی رشد سود خالص با سود عملیاتی، روند سودآوری در سالهای قبل و امکان تداوم آن در سال های آتی نیز توجه کرد. شرکتها موظفند برای سال مالی آتی صورت سود و زیان برآوردی خود را ارئه کنند.معموال در این گزارش برآورد سود هر سهم و سیاست تقسیم سود پیشنهادی نیز اعالم میشود. با بررسی میزان انحراف سود واقعی از مقادیر برآوردی در گذشته، میتوان نسبت به پیش بینی های شرکت اطمینان حاصل کرد
دارایی های هر شرکت از محل بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام ٌتامین می شود. سهم باالی بدهی ها، در کسب دارایی ها، ریسک باالی شرکت را نشان می دهد که با کوتاه تر شدن دوره سررسید بدهی ها ریسک شرکت بیشتر می شود. توصیه می شود برای اطمینان از توانایی پرداخت تعهدات کوتاه مدت، دارایی هایی که در عملیات جاری شرکت استفاده شده و در کمتر از یک سال قابل تبدیل به نقد هستند (دارایی های جاری) مورد بررسی قرار گیرند.
نقد شوندگی سهم:
نقدشوندگی به سهولت خرید و فروش سهم در کمترین زمان، بدون تغییر قابل مالحظه در قیمت آن اشاره دارد. افزایش قدرت نقدشوندگی، کاهش ریسک سهم را به همراه دارد. تعداد روزهای فعال نماد معامالتی، تعداد خریداران و حجم معامالت روزانه، درجه نقدشوندگی سهم را نشان می دهد
این نسبت در ساده ترین روش قیمت گذاری سهام شرکت ها در بازار به کار می رود. حاصلضرب سود برآوردی در این نسبت، قیمت تقریبی هرسهم در بازار را نشان می دهد. باال بودن این نسبت بیانگر خوش بینی بازار به آینده شرکت بوده و تا زمانی که عموم سرمایه گذاران به قابلیت سودآوری شرکت اطمینان داشته باشند این نسبت باال خواهد ماند. هرگاه شرکت انتظارات آتی را محقق و سود خود را تثبیت کند، نسبت E/P آن تعدیل میشود. البته باید توجه داشت که بالا یا پایین بودن این نسبت به تنهایی نمیتواند معیار تصمیم گیری قرار گیرد و باید با متوسط صنعت و سایر شرکت های مشابه مقایسه شود.
بخشی از سهام شرکت است که در اختیار سهامداران غیر راهبردی قرار داشته و احتمال عرضه آن در بازار زیاداست. این دسته از سهامداران قصد نگهداری سهام جهت مشارکت در مدیریت شرکت را ندارند. هرچه درصد سهام شناور بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معامالت و در نتیجه قدرت نقدشوندگی سهام افزایش خواهد یافت
معموال شرکت ها با سود تقسیمی باالتر جذابیت بیشتری برای سرمایه گذاران دارند. طبق قانون تجارت سود قابل تقسیم عبارتست از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیان انباشته، اندوخته قانونی و اندوخته های اختیاری بعالوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است. بنابراین ممکن است شرکت حتی با وجود سود خالص نتواند سودی را در مجمع تقسیم کند. عالوه بر مبلغ پرداخت سود، زمان پرداخت نیز اهمیت دارد. طبق قانون تجارت، شرکت ها باید سود تقسیمی مصوب را ظرف 8 ماه پس از برگزاری مجمع عمومی پرداخت کنند. برخی شرکتها برای حفظ نقدینگی در داخل شرکت، پرداخت سود را تا زمانیکه امکان پذیر است به تعویق می اندازند. با بررسی سابقه شرکت می توان به شناختی در رابطه با زمان پرداخت سود توسط آن شرکت دست یافت.
هسته اصلی تصمیم گیری در شرکت اعضای هیئت مدیره هستند که توسط سهامداران تعیین میشوند. هرچه درصد بیشتری از سهام شرکت در اختیار یک گروه خاص باشد، بر انتخاب هیئت مدیره و یکپارچگی آن تاثیر بیشتری دارد، بطوریکه می توان تصمیمات شرکت را تابعی از سیاستهای آن گروه دانست. گاهی دو گروه از سهامداران به دلیل نفوذ یکسان در هیئت مدیره برای کسب یک کرسی بیشتر با جمع آوری سهام در بازار با یکدیگر به رقابت پرداخته و باعث افزایش قیمت می شوند. همچنین در برخی مواقع سهامداران عمده به عنوان حامی سهم عمل کرده و روند قیمتی آن را در شرایط نامطلوب کنترل و سهامداران خرد را از زیان های سرمایه ای حفظ می کنند. اطالع رسانی: اتخاذ تصمیم صحیح مستلزم در اختیار داشتن اطالعات دقیق و بموقع است. سرمایه گذاران باید سهم شرکتی را انتخاب کنند که از شفافیت اطالعاتی برخوردار بوده و از نظر اطالع رسانی دارای عملکرد مناسبی باشد. عدم اطالع رسانی مناسب و بموقع باعث قوت گرفتن شایعات و نوسانات شدید قیمتی می شود.
منظور از واژه نوسان در واقع همان تغییرات قیمت سهام است که در بازههای زمانی مختلفی ایجاد میشود. از آنجایی که در بازار بورس شاید بتوان بیشترین دفعات تغییرات قیمتی را نسبت به بازارهای دیگر مشاهده نمود، معمولاً تغییرات قیمتی در واحد زمان مورد بررسی بسیاری از افراد قرار میگیرد.
نوسانگیری یک نوع استراتژی معاملاتی محسوب میشود. در بازار بورس به نوسانگیری، سفتهبازی نیز میگویند.
یکی از تکنیک های خوبی که برای انتخاب سهم برای نوسان گیری کاربرد دارد استفاده از نسبت ATR است. برای تایم فریم های مختلف این عدد قابل دستیابی در نرم افزارهای مختلف است. ATR که میانگین تغییرات قیمت در یک دوره مشخص است مخفف Average True Range می باشد.
در حال حاضر سهم های بنیادین مثل فلزها، معدنی ها، و سهم های وابسته به دلار که صادرات غیر نفتی دارند با پتانسیل رشد های بیشتری مواجه هستند. به سرمایه گذاران غیر حرفه ای توصیه می شود در شرایط رونق بازار به جای ورود مستقیم به بورس از طریق صندوق های سرمایه گذاری وارد بازار سرمایه شوند. از روزهای رونق بورس باید استفاده کرد، اگر سهم بنیادی بخرید حتی اگر دوره رونق بورس کوتاه باشد، ضرر نمی کنید. تجربه بازار سهام نشان داده در زمان رونق، سهام بنیادی رشد زیادی را تجربه خواهند کرد.
در این مقاله ما قصد داریم سوالات متداول در بورس را برای شما مطرح کنیم.
2) معاملات برخط یا Online Trading چیست؟
3) مزایای صندوقهای سرمایه گذاری عبارتند از:
4) یک سرمایه گذار برای خرید سهام یک شرکت در بورس به چه نوع تحلیلهایی باید توجه کند؟
5) منافع سهامداران شرکتهای بورسی شامل کدامیک از موارد زیر می باشد؟
تا همین چند سال اخیر، اکثر مردم تنها راه پسانداز یا حتی سرمایه گذاری کردن را نگهداری پولهای خود در بانک میدانستند. دلیلش هم این بود که با سایر روشهای سرمایه گذاری آشنایی نداشتند. مثلاً آنها نمیدانستند که یک فرد عادی میتواند با سرمایه گذاری در واحدهای یک شرکت تولیدی، به اندازه دارایی خود در مالکیت آن شرکت مشارکت کند. یا اینکه به اندازه دارایی خود در یک شرکت سرمایهگذاری سهیم شود.
حال سوال این است که آیا یک فرد عادی میتواند با سرمایه اندک خود، در سرمایه گذاریهای بزرگ شریک شود؟
پاسخ این سوال مثبت است. بازار سرمایه و به ویژه بازار بورس اوراق بهادار این امکان را فراهم میکند تا هر فرد به میزان دارایی و سرمایهای که دارد در یک یا چند شرکت بزرگ سرمایه گذاری کند، و در سود آنها شریک شود
در مقاله قبلی اطلاعات کلی راجع به بورس و سود سرمایه گذاری در بورس ارایه شد. در این مقاله ما قصد داریم تا نحوه ثبت نام دربورس اوراق بهادار تهران را به شما آموزش دهیم.
برای انجام معامله در بورس هر شخص حقیقی یا حقوقی نیاز به یک کارگزار رسمی و دریافت کد معاملاتی از آن دارد. همانطور که بانک به مشتریان خود شماره حساب میدهد و این شماره شناسه مشتری به شمار میآید، در بورس هم کد معاملاتی هر فرد شناسه او در بازار است.
قیمت اسمی(ارزش اسمی) سهم مبلغی است که در اساسنامه برای هر سهم معین شده و این مبلغ روی ورقه سهم نیز قید میشود. تعیین قیمت اسمی و قید آن روی ورقه سهم هرگز به این معنا نیست که سهم باید به قیمت اسمی به فروش برسد، بلکه با توجه به وضع بازار و شرایط شرکت، ممکن است سهام به قیمتهایی بیشتر یا کمتر از ارزش اسمی آن به فروش رود. به طور کلی ارزش اسمی سهم ارتباط مشخصی با قیمت بازار آن ندارد. گفتنی است در بورس ایران، قیمت اسمی تمام سهمها برابر با یک هزار ریال است.
همانطور که میدانید آنچه قیمت سهم در بورس را تعیین میکند، میزان عرضه و تقاضا برای یک سهم است. برای مثال، ممکن است به علت عملکرد خوب یک شرکت، سرمایهگذاران زیادی متقاضی خرید سهام آن شرکت در بورس باشند؛ بنابراین، قیمت آن در بورس براساس میزان تقاضا، افزایش خواهد یافت و حتی ممکن است این افزایش تا چندین برابر قیمت اسمی هم باشد. در نقطه مقابل، عملکرد ضعیف یک شرکت ممکن است باعث بیرغبتی سرمایهگذاران به خرید یا نگهداری سهم مذکور و در نتیجه، افزایش عرضه آن در بورس باشد. طبیعتا با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهشیافته و اگر این روند ادامه یابد، ممکن است قیمت سهم حتی به زیر قیمت اسمی( ۱۰۰ تومان) برسد.
حاصلضرب ارزش اسمی هر سهم در تعداد سهامی که شرکت منتشر کرده، نشاندهنده جمع سرمایه یا سرمایه قانونی شرکت است. همچنین حاصل ضرب قیمت روز سهام در تعداد سهامی که شرکت ثبت کرده است، ارزش بازار سهام شرکت را نشان میدهد.
حجم مبنـا، حداقل تعداد سهام یک شرکت است که باید در طول روز، معامله شود تا قیمت آن سهم، بتوانـد براساس سقف دامنه نوسان، افزایش یا کاهش یابد.
درصورتی که تعداد سهام معامله شده یک شرکت در طول روز، کمتر از حجم مبنا باشد، به همان نسبت درصد نوسان قیمت آن سهم نیز کاهش خواهد یافت. در حال حاضر، حجم مبنای شرکت های پذیرفته شده در بورس، ۰۰۰۸/۰ «هشت ده هزارم» است «این عدد کنترل شود»، بنابراین، اگر به عنوان مثال تعداد کل سهام یک شرکت پذیرفته شده در بورس ۲۰ میلیون سهم باشد، تنها درصورتی قیمت سهام این شرکت در طول یک روز می تواند ۴ درصد افزایش یا کاهش داشته باشد که حداقل ۱۶ هزار سهم شرکت الف در طول روز، مورد داد و ستد قرار گیرد.
۱۶۰۰۰=۰.۰۰۰۸*۲۰۰۰۰۰۰۰
هدف از تعیین حجم مبنا، این است که سرمایه گذاران اطمینان داشته باشند نوسانات قیمت سهام، در نتیجه خرید و فروش تعداد مشخص و قابل توجهی سهام صورت گرفته است، چرا که در غیر اینصورت، معامله حتـی چند عدد سهم یک شرکت، می تواند قیمت سهام این شرکت در بورس را تحت تأثیر قرار داده و منجر به ایجاد قیمت های غیرواقعی و کاذب در بورس شود.
خود کلمه EPS مخفف عبارت Earning Per Share است که به معنی درآمد هر سهم است.وقتی که شما کل درآمد ( سود پس از کسر مالیات) یک شرکت در پایان سال(سال مالی) را بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم بکنید در واقع eps آن شرکت را محاسبه کرده اید.برای مثال فرض کنید شرکتی توانسته است در پایان یک سال ۱۰۰ میلیون ریال سود کسب کند و تعداد سهام آن شرکت نیز ۱ میلیون سهم است.در نتیجه eps آن شرکت برابر است با : ریال۱۰۰ = ۱,۰۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰,۰۰۰,۰۰۰
کلمه DPS مخفف عبارت Dividend Per Share است.dps آن قسمتی از eps است که بین سهامداران تقسیم می شود.درصد سود تقسیمی یا dps در بین شرکتها متفاوت است.شرکتها سیاستهای متفاوتی درخصوص تقسیم سود دارند.برخی ترجیح میدهند بیشتر سود سهام را بین سهامداران تقسیم کنند.اما برخی دیگر درصد کمی از سود را تقسیم کرده و بخش عمده آن را به تأمین نقدینگی مورد نیاز برای انجام طرحهای توسعهای، اختصاص میدهند.حال اینکه چه مقدار از eps به عنوان dps بین سهامداران تقسیم شود،در مجمع شرکت تصمیم گیری می شود.
پس از تکمیل مراحل شما باید در سامانه سجام ثبت نام نموده و کد پیگیری دریافت نمایید.
سجام در دسته سامانههای زیرساختی بازار سرمایه است و به هیچ عنوان سامانهای تجاری نیست؛ لذا هدف آن کسب درآمد نیست و به لحاظ گستردگی ارائه خدمات نیز سامانهای ملی محسوب میشود. سامانه جامع ثبت اطلاعات مشتریان سجام، مسئولیت خودکار فرآیند جمع آوری و مدیریت اطلاعات مشتریان بازار سرمایه را بر عهده دارد. با راه اندازی این سامانه نه تنها شاهد تسهیل در گردآوری اطلاعات سهامداران هستیم، بلکه با تجمیع اطلاعات و سوابق معاملاتی، شفافیت بازار نیز با رشد قابل توجهی همراه شده است.
بعد از دریافت کد سجام وارد اینجا شوید و کد پیگیری خود را وارد نمایید.بدین ترتیب ثبت نام در بورس تکمیل گردید. سپس منتظر بمانید تا از مراتب امر از کارگزاری فارابی برای شما ایمیل و یا پیامک شود.